۲۶ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

پاسداری از خون های ریخته شده ...


شهید ناصر بختیاری


شهید ناصر بختیاری


آگاه باشید که در این برهه از زمان مسئولیت سنگینی بر دوش دارید.

شما پاسدار خون های ریخته شده برای اسلام عزیز هستید و باید شما عزیزان پیام خون شهیدان و شعار آنها را با کار و کوشش در راه خدا به جهانیان صادر نمائید .

شادی روح شهدا صلوات

منبع : اسک دین

مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا



  • sardare kheybar
  • شنبه ۱۷ تیر ۹۶

مسیح بلوچستان ...

شهید سردار نورعلی شوشتری


شهید سردار نورعلی شوشتری


شهید نورعلی شوشتری

در برخی مناطق سیستان و بلوچستان به دلیل محرومیت زیاد مردم، حتی ازدواج‌ها و طلاق‌ها ثبت نمی‌شود و اگر شوهر زنی بمیرد، آن زن نمی‌تواند ثابت کند که شوهر خود را از دست داده تا تحت پوشش قرار بگیرد.

در منطقه ما 346 زن بی‌سرپرست بدون هیچ کمکی و در نهایت محرومیت زندگی می‌کردند.
من اوضاع و احوال آن‌ها را با رئیس کل دادگستری استان در میان گذاشتم و با هم به خدمت سردار شوشتری رفتیم. وقتی او از جریان باخبر شد، با ناراحتی زیاد به ما گفت: هرچه زودتر آن‌ها را تحت پوشش کمیته امداد قرار دهید و برای‌این کار هم هیچ احتیاجی به آوردن مدارک نیست.
شوشتری به‌اینجا نیز اکتفا نکرد و دستور داد تا برای آن‌ها اشتغال‌ایجاد شود و امروز همان زنان بی‌سرپرست، تحت پوشش و حقوق‌بگیر کمیته امداد هستند.
شهید شوشتری شخصا دستور رسیدگی به وضعیت زندگی زنان بی‌سرپرست، کودکان یتیم و خانوادهای محروم منطقه را می‌داد و در زمان شهادت او وقتی من از زاهدان به منطقه کورین برگشتم دیدم که زنان 70 ساله به همراه کودکان، در شهادت او گریه می‌کردند و می‌گفتند امروز پدر خود را از دست دادیم.

منبع : برگرفته از پایگاه منبرک

مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا


  • sardare kheybar
  • شنبه ۱۷ تیر ۹۶

رانندگی لودر ...

شهید مهدی باکری

شهید مهدی باکری

در عملیات خیبر، یک بریدگى در طول خاکریزى بود که از آن ناحیه، آتش شدیدى روى بچه‏ ها ریخته می‏شد. هیچ کس جرئت نمی‏کرد براى آن قسمت فکرى بکند.
یک لودر از لشکر نجف آنجا بود. راننده‏اش می‏ترسید روى آن برود. آقا مهدى باکرى - فرمانده لشکر - که به نیروهاى مستقر در خط پیوست، دل و جرئتمان بیشتر شد. به راننده لودر گفت: «آقاجان! اینجا یک خاکریز بزن. بچه‏ ها قتل عام می‏شوند!»
او که آقا مهدى را نمی شناخت، گفت: «برو بابا، تو هم دیوانه شده‏اى! در این بحبوحه کى میتونه بره رو لودر! اگه خواستى خودت برى، مانعى نداره، من که نمی‏تونم.‌»
آقا مهدى بدون آنکه خم به ابرو بیاورد، رفت روى لودر. نفسها در سینه حبس شده بود. رفت جلوتر و خاکریزى زد و آمد پایین. چشمها از حیرت بیرون زده بود.

 
منبع : آشنایی ‏ها - راوى: آفاقى

مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا



  • sardare kheybar
  • جمعه ۱۶ تیر ۹۶

برکات عظیم جنگ ...


شهید کرم رفیع پور
 یکی از برکات عظیم این جنگ، این بوده که حکومت از دست رفته اسلام را بار دیگر زنده کرده و راه را به سوی خدا باز و مهیا کرده است.

شادی روح شهدا صلوات

منبع : سایت وصیت




مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا

  • sardare kheybar
  • جمعه ۱۶ تیر ۹۶

وابسته ام مى کنین به دنیا ...


شهید مهدی زین الدین

خواهرش پیراهن برایش فرستاده بود. من هم یک شلوار خریدم، تا وقتى از منطقه آمد، با هم بپوشد.
لباس ها را که دید، گفت «تو این شرایط جنگى، وابسته ام مى کنین به دنیا.»
گفتم «آخه یه وقتایى نباید به دنیاى ماهام سر بزنى؟»
بالأخره پوشید.
وقتى آمد، دوباره همان لباس هاى کهنه تنش بود.
چیزى نپرسیدم. خودش گفت «یکى از بچه هاى سپاه عقدش بود. لباس درست و حسابى نداشت.»


منبع : برگرفته از مجموعه کتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی

مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا

  • sardare kheybar
  • پنجشنبه ۱۵ تیر ۹۶

عمل سخت انجام بدین!

سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی

سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی

یکی از هم دوره ای های شهید بابایی در آمریکا میگفت:

توی آمریکا دوره ی خلبانی میدیدیم، یه روز دیدم روی بولتن پایگاه (ریس) مطلبی رو نوشته که نظر همه رو جلب کرده بود. مطلب هم این بود:

دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند! تا این مطلب رو خوندم، رفتم سراغ عباس و گفتم: عباس قضیه چیه؟

اولش نمیخواست بگه، بعدشم آروم سرشو بالا آورد و گفت:

چند شب پیش بد خواب شده بودم، رفتم میدون چمن تا کمی بدوم، کلنل (باکستر) و زنش منو دیدن، از شب نشینی می اومدن.

کلنل به من گفت: این وقت شب برا چی میدوی؟

بهش گفتم: دارم ورزش میکنم.

گفت: راستشو بگو.

گفتم: راستش محیط خوابگاه خیلی آلوده هست، شیطون آدمو بدجوری اذیت میکنه، اگه آدم حواسشو جمع نکنه به گناه می افته، بعدشم گفتم:

میدونی دین ما برای این طور وقتا چه توصیه ای می کنه؟ عمل سخت انجام بدین! 
منبع : کتاب کوله پشتی به نقل از علمدار آسمان


مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا


  • sardare kheybar
  • چهارشنبه ۱۴ تیر ۹۶

سردار عشق ...



حاج همت درحال وضو


وضو ی حاج همت



مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا

  • sardare kheybar
  • سه شنبه ۱۳ تیر ۹۶

برنامه‌ریزی ...

صیاد شیرازی

رفتارش در منزل نمونه رفتار یک انسان بزرگ بود. در منزل خیلی کمک و همکاری می‌کرد. آگاه بود که چه کاری را بایستی انجام ‌بدهد و قدرت درک بالایی داشت‌.

به خواهر اولش که زبانش ضعیف بود، طوری انگلیسی را یاد داده بود که بهتر از فارسی می‌نوشت. ‌هر چه به او می‌گفتم‌: استراحت کن‌.

می‌گفت: عزیز جان! بگذار همین یک سال که اینجا هستیم‌، از تمام وقت و امکانات استفاده کنیم و برنامه‌ریزی داشته باشیم .


منبع : شاهد یاران / روایت مادرش


مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا

  • sardare kheybar
  • سه شنبه ۱۳ تیر ۹۶

"جا" به ما شخصیت و ارزش نمی دهد ...

شهید اسماعیل فرجوانی

 شهید اسماعیل فرجوانی


با تعدادی از برادران گردان جهت رفتن به مرخصی همراه شدیم؛ حاج اسماعیل فرجوانی (فرمانده گردان) هم در بین ما بود ولی ایشان می خواستند جهت انجام کاری به مقر لشکر بروند.
همه ی بچه ها سوار لندکروز شدند و حاجی هم خود را عقب ماشین در بین بچه ها جا داد .

یکی از برادران به ایشان گفتند: «حاجی شما فرمانده ی ما هستید، اینجا در خور شخصیت شما نیست» حاجی در جواب گفتند:
« جا به ما شخصیت و ارزش نمی دهد بلکه جا با وجود ما ارزش می یابد».

منبع : سایت شهیدان .62
به نقل از برادر بسیجی مرتضی سمندی


مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا

  • sardare kheybar
  • دوشنبه ۱۲ تیر ۹۶

احترام به مادر ...

شهید محمد گرامی

شهید محمد گرامی

مریضی مادرش همزمان شده بود با آزمون مهمی که سپاه میخواست بگیره.

محمد چند ماهی مرخصی گرفته بود تا حسابی مطالعه کنه به خلاف تصور خیلی ها محمد قید امتحانو زد و گرفت دور مریضی مادرش تا اینکه مادر بستری شد.

یک ماه و نیم به مادر رسیدگی کرد رفته بود ویلچر گرفته بود تا مادر رو هر از مدتی ببرد حیاط بیمارستان.

 بارها مادر رو روی دوشش گذاشته و از پله های بیمارستان آورده بود پایین، به مادرش خیلی احترام میگذاشت.


منبع : کتاب کوله پشتی به نقل از همسفر شقایق

مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا


  • sardare kheybar
  • يكشنبه ۱۱ تیر ۹۶
تقدیم به سردار خیبر

"حاج محمد ابراهیم همت"

همتی بود در آن همت مردانه تو

عزتی بود در آن عزم شجاعانه تو

کرد ثابت به همه عشق حسینی تو را

ترک سر کردن تو ، رفتن جانانه تو