شهید علی بازیار

در یکى از شبهاى بسیار سرد و تاریک که بر فراز تپه‏اى به نام کماجر، مشرف بر نوسود از توابع شهرستان پاوه بودم - نزدیک شهر طویله عراق - بعد از پایان دو ساعت نگهبانى به طرف سنگر استراحت بر مى‏گشتم و مسیرم از کنار سنگر فرماندهىِ تپه بود.


ناگهان چشمم به فردى افتاد که در گوشه‏اى تاریک بیرون از سنگر ایستاده بود. دقت کردم، فهمیدم بی‏سیم چى است. او مشغول نماز شب بود، آن هم در شبى که نفس آدمى از سرما بند مى ‏آمد.

بى سیم چى، برادرى طلبه از کازرون به نام على بازیار بود. بعد از پایان جنگ، تصویر او را در روزنامه جمهورى دیدم. مفقود الجسد شده بود. وصیت نامه‏اش کنار عکسش به چاپ رسیده بود.


در وصیت نامه‏اش خواندم که دوست دارد گمنام بماند. و چه خوب دعایش به اجابت رسید .


منبع : گذرگاه عشق، محمود محیط، نور باران ، ص 29 و
30


مشاهده فهرست مطالب مرتبط با شهدا